بستن
عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید
EN

معرفی نخبگان نظامی بومی استان مازندران

شهید سردار حبیب الله افتخاریان (ابوعمار)

معرفی شهید: شهید حبیب الله افتخاریان معروف به ابوعمار در دهم بهمن ماه سال 1334 متولد شد. پدر و مادرش از شهرستان دامغان بوده اند اما وی متولد و بزرگ شده شهرستان بهشهر از استان مازندران می باشد. ابوعمار و برادر شهیدش محمد افتخاریان در سنین طفولیت پدر خود را از دست داده اما عمو، دو برادر را در نزد خود سرپرستی کرد. در سال 1341 به مدرسه رفت و در سال 1353 موفق به دریافت مدرک دیپلم شد. دوره ابتدایی را در دبستان دولتی (آیت الله نبوی) گذراند. تا سال سوم نظری را در دبیرستان پانزدهم بهمن و سال چهارم را در دبیرستان انوری بهشهر طی نمود. شهید ابوعمار در کنار تحصیلات دبیرستان کار می کرد و به همین دلیل اواخر تحصیلات متوسطه را در دبیرستان شبانه سعدی گذراند و در رشته ی طبیعی از آن مرکز فارغ التحصیل شد. وی در سال 1353 ازدواج نمود و در دی ماه همان سال به خدمت سربازی در اصفهان رفت. بعد از اتمام سربازی در اداره برق اصفهان مشغول به کار شد. حبیب الله افتخاریان که تحت تعقیب ماموران ساواک در اصفهان بود به بهانه ادامه تحصیل در سال 1356 به آلمان رفت و در دانشگاه پزشکی بن آلمان(فرانکفورت) در رشته دندان پزشکی مشغول به تحصیل گردید. شهید ابوعمار در 19 اسفند 1363 در اثر بمباران هواپیماهای عراقی در مریوان به شهادت رسید.

فعالیت انقلابی: ابوعمار در سال 1353 در محل کار خود در اصفهان فعالیت های انقلابی خود را در جهت آگاه سازی جوانان و نوجوانان از طریق تشکیل جلسات و توزیع اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) انجام داد. هنگامی که حضرت امام خمینی(ره) از نجف اشرف به پاریس عزیمت نمودند از آلمان برای دیدار با امام به نوفل لوشاتو در فرانسه رفت تا در خدمت ایشان باشد. بعد از چندی با هدف ایفای نقش بهتر و ارزشمندتر در جهت خدمت گزاری به امام و انقلاب اسلامی برای گذراندن دوره آموزشی چریکی به مرکز آموزشی که شهید چمران در لبنان راه اندازی نموده بود رفت. در پایان این دوره شهید چمران نام مستعار ابوعمار را برای ایشان انتخاب کردند( بدلیل نام پسرش عمار) و پس از آن ابوعمار مجددا به پاریس بازگشت و به عنوان محافظ حضرت امام(ره) در خدمت ایشان قرار گرفت. در دوازدهم بهمن سال 1357 ابوعمار همراه با حضرت امام از پاریس به ایران آمد و در ایران به عنوان محافظ در کنار ایشان ماند. پس از چندی به دستور حضرت امام(ره) ماموریت پیدا کرد تا خانواده امام را از پاریس به ایران بیاورد، به همین دلیل عازم پاریس شد و آن ها را از راه زمینی از طریق ترکیه به ایران آورد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) در 22 بهمن سال 1357 و تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی در اول اسفند همان سال عضو کمیته انقلاب اسلامی اصفهان شد و در اردیبهشت سال 1358 با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت آن نهاد درآمد و به عنوان جانشین واحد عملیات سپاه اصفهان مشغول به فعالیت گردید و برای شکل گیری سپاه اصفهان تلاش های فراوانی نمود. زمانی که جنگ گنبد توسط منافقین و گروه های ضد انقلاب در همان سال آغاز شد ابوعمار به همراه تعدادی از برادران سپاهی از اصفهان به گنبد رفت و در سرکوب ضد انقلاب نقش به سزایی ایفا کرد. مدتی بعد در مهر ماه سال 1358 مامور تشکیل سپاه نکا شد و سپاه آن شهر را طی سه ماه راه اندازی کرد. سپس در بهمن ماه سال 1358 از سوی ستاد مرکزی سپاه به عنوان اولین فرمانده سپاه بندر ترکمن منصوب شد و برای راه اندازی سپاه در این شهرستان و ایجاد وحدت بین برادران اهل تسنن و تشیع و حفظ دستاورهای انقلاب زحمات فراوانی کشید. با توجه به استقرار گروه های ضد انقلاب در جنگل های گیلان و مازندران و توطئه آنان علیه نظام، ابوعمار از 16 دی ماه سال 61 تا 25 تیر ماه 1362 به عنوان قائم مقام قرارگاه حضرت ابوالفضل(ع) معرفی شد و در سرکوب این فریب خوردگان نقش به سزایی ایفا نمود.

 جنگ ایران و عراق و شهید ابوعمار:. در شهریور ماه سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ابوعمار که در سمت فرماندهی سپاه بندر ترکمن بود برای دفاع از نظام یک دوره آموزش های نظامی فشرده برای برادران پاسدار بندر ترکمن برگزار کرد و آنان را برای دفاع به جبهه اعزام نمود. در اردیبهشت ماه 1360 به عنوان مسئول آموزش منطقه سه سپاه گیلان و مازندران مستقر در چالوس معرفی شد و در این مسئولیت جمع زیادی از برادران سپاهی این دو استان شمالی را آموزش داد. پس از مدتی در بهمن همان سال به جبهه های جنوب اعزام شد و در خوزستان به عنوان فرمانده تیپ 25 کربلا معرفی گردید. فرماندهی تیپ کربلا در عملیات فتح المبین و جانشین تیپ 37 نور در بیت المقدس و جانشین تیپ در عملیات رمضان نمونه ای از ایثارگری ها و رشادت های این فرمانده غیور در جبهه های جنوب می باشد. از اواخر تیر ماه 1362 با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط حساس کردستان به عنوان فرمانده سپاه شهرستان مریوان معرفی شد. در مریوان با گروه های ضد انقلاب و حملات عراقی های بعثی به همراه یارانش از هیچ تلاشی دریغ نکرد.

نحوه شهادت: شهید ابوعمار قبل از شهادت در اوایل اسفند 1363 برای دیدار با خانواده و بستگان به مازندران و سپس به قصد زیارت بارگاه مطهر امام رضا(ع) به مشهد مقدس رفت. بعد از بازگشت به منزل و وداع با خانواده برای دیدار با مراد خویش حضرت امام خمینی(ره) به جماران رفت و از آن جا عازم مریوان شد و پس از چند روز در 19 اسفند 1363 در اثر بمباران هواپیماهای عراقی در مریوان شهد شیرین شهادت را نوشید و به لقاءالله پیوست.

قسمتی از وصیت نامه شهید ابوعمار: ای رهبر، ای روح متقی فرزند عزیز زهرا اطهر(ع)، عاشقان تو با آن همه درد و بلا، خون، آتش به یاریت شتافتند و عاشقانه به رحمت الهی پیوستند و صحنه انقلاب حسینی مان را به خون تنشان آغشته و به فراز آسمان های پاک و عرش خدا پرواز کردند. این جا صحنه ی رشد و تعالی است. اما بزرگوار(امام) تو نیز داغ جوانان و پاسداران و مستعضفین امتت را دیدی همچون حسین(ع) در کربلای وطن خون ها و بدن های پاره پاره دیدی که در انتها، رضایت حق و پایداری اسلام را تحقق بخشید، شهدای ما نیز چنین بودند و مظلومانه رفتند. ما امت رسول الله با این افتخار که رهبری چنین به حق داریم و با عقیده ایی از اسلام و نشانی از پاسدار انقلاب و با این همه شهدا لیاقت در حکومت جهانی مهدی(عج) بودن را پیدا کردیم. ای مستعضفین، محرومین جهان سربلند باشید که نظام ولایت امر اسلام پس از چهارده قرن بر سر شما سایه افکنده و می رویم به خواست خداوند متعال استمرارش بخشیم. شهادت میثاقی است که انسان با روح پاکش در محراب عبادت با خدا بسته و با خونش در صحنه پیکار به عمل در می آورد و این مفهوم همان طرز تفکری است که در روحیه امت مسلمان، نقش بسته و آن ها را به این پرورش و رشد واداشته است. حال خدائی مهربان دارم، خدائی رحیم، آن سمیع لفظ ها و کلام های عاشقانه نیمه شب، ای جلوه نور در تاریکی شب هایم، او که به هر زبانی از بندگی خواندمش پذیرایم شد و امیدوارم کرد و در فقر، نعمتم داد. می دانم که چه ها کرد، چه عیب ها را از من پوشانید از فضل و کرامت او عذر می خواهم که نتوانستم با عمل و اندیشه ام لبیک گویم و به جان بخرم آن جا که در غرور و کبر و حسد و حسادت ها و لذائذ شیطانی مانده بودم و شاید اسیر شده بودم، او با دیده ترحم بر من نگریست و تلاوت و شیرینی ذکر و یادش را جای این لذائذ به من چشاند و سیرابم کرد. حسین(ع) و زینب(س) و بچه های حسین(ع)، این میثاق را با قطرات خونم که در راهت می ریزم در نزد خودت ثبت کن و رحمتی برایم فرست که پاک گردم و خشنود از دیدارت. ما از عمرمان بهره ای به اسلام نداده ایم شاید این خون ثمره ای باشد برای اسلام عزیز و این خون ها که هدیه ات می کنم ای خدای رحمان، کرامت کن و پذیرایمان باش و این امت مستعضف را یاری کن و امامان را پایدارش بدار.

جمع بندی توصیف منزلت شهید: از آثار و تالیفات بجای مانده ازشهید افتخاریان شامل دست نوشته ها، مناجات نامه ها، اشعار، سروده ها و مقالاتی ازقبیل ولایت فقیه، انسانیت، شهادت، حسین بن علی (ع) رهبر و سرور آزادگان و همچنین مناجات عارفانه و نیایش و نامه های اخلاقی و تربیتی خطاب به فرزند و همسر، خواهر و برادر و سایر اقوام ونزدیکان در راستای اصلاح شرایط اجتماعی، می توان به عنوان یک اصل در فرایند تعلیم و تربیت اسلامی ایشان استنباط کرد. همسرشهید  نقل می کند: ساعت شش صبح موفق شدم تلفنخانه مریوان را بگیرم. ایشان در حالی که صدایشان به شدت خسته بود به من گفت که من الان از جلسه آمدم، داشتم خواب می دیدم که در حال شهید شدن هستم ولی تلفن شما این لذت را از من گرفت. من به ایشان گفتم شما ان شاء الله به سلامتی بر می گردید ولی ایشان به من گفت که سلام مرا به دخترم برسان. من همین امروز شهید می شوم. در حالیکه به شدت بهت زده شده بودم تلفن را به پسرم عمار دادم و ابو عمار همین حرفها رابه پسرم زد و او را دعوت به استقامت و صبر نمود. دهمین روز به دنیا آمدن دخترمان، روز تشییع پیکرش بود. شهید حبیب الله افتخاریان، شهید شاخص دانشجویی کشور در سال 1402 معرفی شد و کتاب در جستجوی ابوعمار که به قلم سیده سما حسینی نوشته شده به زندگی دانشجویی و مبارزات شهید حبیب الله افتخاریان اختصاص دارد . امیدواریم نسل جدید با الگوگیری از ایشان بتوانند منشأ خیر و فایده برای اسلام، جامعه و ایران عزیز باشند.